فال حافظ روزانه شنبه 24 آذر 1403 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 5
دل مي رود ز دستم صاحب دلان خدا را ، دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا کشتي شکستگانيم اي باد شرطه برخيز ، باشد که بازبينيم ديدار آشنا را ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون ، نيکي به جاي ياران فرصت شمار يارا در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل ، هات الصبوح هبوا يا ايها السکارا اي صاحب کرامت شکرانه سلامت ، روزي تفقدي کن درويش بي نوا را آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است ، با دوستان مروت با دشمنان مدارا در کوي نيک نامي ما را گذر ندادند ، گر تو نمي پسندي تغيير کن قضا را آن تلخ وش که صوفي ام الخبائثش خواند ، اشهي لنا و احلي من قبله العذارا هنگام تنگدستي در عيش کوش و مستي ، کاين کيمياي هستي قارون کند گدا را سرکش مشو که چون شمع از غيرتت بسوزد ، دلبر که در کف او موم است سنگ خارا آيينه سکندر جام مي است بنگر ، تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا خوبان پارسي گو بخشندگان عمرند ، ساقي بده بشارت رندان پارسا را
حافظ به خود نپوشيد اين خرقه مي آلود
،
اي شيخ پاکدامن معذور دار ما را
تعبیر:
مشکلات و سختیهایی در سر راه تو است اما نگران نباش زیرا سختی روزگار گذراست و تمام می شود. راحتی زندگی در مدارا کردن با دشمنان و جوانمردی با دوستان است. سرنوشت را با صبر و توکل و قناعت به راحتی می توان پذیرفت.
فال حافظ روزانه شنبه 24 آذر 1403 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 373
خيز تا خرقه صوفي به خرابات بريم ، شطح و طامات به بازار خرافات بريم سوي رندان قلندر به ره آورد سفر ، دلق بسطامي و سجاده طامات بريم تا همه خلوتيان جام صبوحي گيرند ، چنگ صبحي به در پير مناجات بريم با تو آن عهد که در وادي ايمن بستيم ، همچو موسي ارني گوي به ميقات بريم کوس ناموس تو بر کنگره عرش زنيم ، علم عشق تو بر بام سماوات بريم خاک کوي تو به صحراي قيامت فردا ، همه بر فرق سر از بهر مباهات بريم ور نهد در ره ما خار ملامت زاهد ، از گلستانش به زندان مکافات بريم شرممان باد ز پشمينه آلوده خويش ، گر بدين فضل و هنر نام کرامات بريم قدر وقت ار نشناسد دل و کاري نکند ، بس خجالت که از اين حاصل اوقات بريم فتنه مي بارد از اين سقف مقرنس برخيز ، تا به ميخانه پناه از همه آفات بريم در بيابان فنا گم شدن آخر تا کي ، ره بپرسيم مگر پي به مهمات بريم
حافظ آب رخ خود بر در هر سفله مريز
،
حاجت آن به که بر قاضي حاجات بريم
تعبیر:
قدر لحظات را بدان و بیهوده آنها را به هدر نده. در این راه احساسات را رها کن و به عقل و تدبیر خود تکیه کن. راه سخت و دشواری در پیش داری. از دوستان خیر اندیش کمک بطلب و با آنان مشورت کن. به خدا توکل کن تا آرامش خاطر داشته باشی.
فال حافظ روزانه شنبه 24 آذر 1403 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 475
گفتند خلايق که تويي يوسف ثاني ، چون نيک بديدم به حقيقت به از آني شيرينتر از آني به شکرخنده که گويم ، اي خسرو خوبان که تو شيرين زماني تشبيه دهانت نتوان کرد به غنچه ، هرگز نبود غنچه بدين تنگ دهاني صد بار بگفتي که دهم زان دهنت کام ، چون سوسن آزاده چرا جمله زباني گويي بدهم کامت و جانت بستانم ، ترسم ندهي کامم و جانم بستاني چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند ، بيمار که ديده ست بدين سخت کماني
چون اشک بيندازيش از ديده مردم
،
آن را که دمي از نظر خويش براني
تعبیر:
بخت و اقبال مساعد همراه تو است. به زودی به کام و آرزوی خود می رسی. با کمی تلاش می توانی آرزوهای خود را تحقق بخشی. در روزگار خوشی و سرور، خودبین و خودپسند نباش و به دیگران نیز بیندیش. خداوند را شاکر و سپاسگزار باش و قدر نعمت های او را بدان.
فال حافظ روزانه شنبه 24 آذر 1403 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 250
روي بنماي و وجود خودم از ياد ببر ، خرمن سوختگان را همه گو باد ببر ما چو داديم دل و ديده به طوفان بلا ، گو بيا سيل غم و خانه ز بنياد ببر زلف چون عنبر خامش که ببويد هيهات ، اي دل خام طمع اين سخن از ياد ببر سينه گو شعله آتشکده فارس بکش ، ديده گو آب رخ دجله بغداد ببر دولت پير مغان باد که باقي سهل است ، ديگري گو برو و نام من از ياد ببر سعي نابرده در اين راه به جايي نرسي ، مزد اگر مي طلبي طاعت استاد ببر روز مرگم نفسي وعده ديدار بده ، وان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر دوش مي گفت به مژگان درازت بکشم ، يا رب از خاطرش انديشه بيداد ببر
حافظ انديشه کن از نازکي خاطر يار
،
برو از درگهش اين ناله و فرياد ببر
تعبیر:
بدون سعی و کوشش به جایی نخواهی رسید. هیچ کاری با سهل انگاری و دست روی دست گذاشتن به نتیجه نمی رسد. با دوستان با تجربه مشورت کن. خودخواهی را از وجود خود بیرون کن. غم و غصه ی بیهوده حاصلی جز ناامیدی ندارد.
فال حافظ روزانه شنبه 24 آذر 1403 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 54
ز گريه مردم چشمم نشسته در خون است ، ببين که در طلبت حال مردمان چون است به ياد لعل تو و چشم مست ميگونت ، ز جام غم مي لعلي که مي خورم خون است ز مشرق سر کو آفتاب طلعت تو ، اگر طلوع کند طالعم همايون است حکايت لب شيرين کلام فرهاد است ، شکنج طره ليلي مقام مجنون است دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوي است ، سخن بگو که کلامت لطيف و موزون است ز دور باده به جان راحتي رسان ساقي ، که رنج خاطرم از جور دور گردون است از آن دمي که ز چشمم برفت رود عزيز ، کنار دامن من همچو رود جيحون است چگونه شاد شود اندرون غمگينم ، به اختيار که از اختيار بيرون است
ز بيخودي طلب يار مي کند حافظ
،
چو مفلسي که طلبکار گنج قارون است
تعبیر:
از دوری عزیزی در رنج و عذابی و آرزوی دیدن او را داری. صبر کن تا دوره ی هجران به سر آید. ارتباط خود را با او قطع نکن. مال و سرمایه ای را از دست داده ای. دوباره با کمی صبر آن را بدست خواهی آورد.
فال حافظ روزانه شنبه 24 آذر 1403 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 473
وقت را غنيمت دان آن قدر که بتواني ، حاصل از حيات اي جان اين دم است تا داني کام بخشي گردون عمر در عوض دارد ، جهد کن که از دولت داد عيش بستاني باغبان چو من زين جا بگذرم حرامت باد ، گر به جاي من سروي غير دوست بنشاني زاهد پشيمان را ذوق باده خواهد کشت ، عاقلا مکن کاري کآورد پشيماني محتسب نمي داند اين قدر که صوفي را ، جنس خانگي باشد همچو لعل رماني با دعاي شبخيزان اي شکردهان مستيز ، در پناه يک اسم است خاتم سليماني پند عاشقان بشنو و از در طرب بازآ ، کاين همه نمي ارزد شغل عالم فاني يوسف عزيزم رفت اي برادران رحمي ، کز غمش عجب بينم حال پير کنعاني پيش زاهد از رندي دم مزن که نتوان گفت ، با طبيب نامحرم حال درد پنهاني مي روي و مژگانت خون خلق مي ريزد ، تيز مي روي جانا ترسمت فروماني دل ز ناوک چشمت گوش داشتم ليکن ، ابروي کماندارت مي برد به پيشاني جمع کن به احساني حافظ پريشان را ، اي شکنج گيسويت مجمع پريشاني
گر تو فارغي از ما اي نگار سنگين دل
،
حال خود بخواهم گفت پيش آصف ثاني
تعبیر:
قدر لحظات عمر خود را بدان و آن ها را به راحتی از دست نده. راز خود را با نامحرمان در میان نگذار تا دچار دردسر و حسادت دیگران نشوی. برای رسیدن به هدف باید تلاش کنی. مراقب کارهای خود باش و با تعقل و تفکر و صبر و آرامش کار کن تا با سهل انگاری خود را دچار انحراف و شکست نکنی و پشیمان نشوی.
فال حافظ روزانه شنبه 24 آذر 1403 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 217
مسلمانان مرا وقتي دلي بود ، که با وي گفتمي گر مشکلي بود به گردابي چو مي افتادم از غم ، به تدبيرش اميد ساحلي بود دلي همدرد و ياري مصلحت بين ، که استظهار هر اهل دلي بود ز من ضايع شد اندر کوي جانان ، چه دامنگير يا رب منزلي بود هنر بي عيب حرمان نيست ليکن ، ز من محرومتر کي سائلي بود بر اين جان پريشان رحمت آريد ، که وقتي کارداني کاملي بود مرا تا عشق تعليم سخن کرد ، حديثم نکته هر محفلي بود
مگو ديگر که حافظ نکته دان است
،
که ما ديديم و محکم جاهلي بود
تعبیر:
تنهایی و غم و اندوه را می توانی به شادی تبدیل کنی. با همنشینی با دوستان خوب می توانی راه تازه ای پیش پای خود قرار دهی. عشق و محبت را فراموش نکن.
فال حافظ روزانه شنبه 24 آذر 1403 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 291
ما آزموده ايم در اين شهر بخت خويش ، بيرون کشيد بايد از اين ورطه رخت خويش از بس که دست مي گزم و آه مي کشم ، آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خويش دوشم ز بلبلي چه خوش آمد که مي سرود ، گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خويش کاي دل تو شاد باش که آن يار تندخو ، بسيار تندروي نشيند ز بخت خويش خواهي که سخت و سست جهان بر تو بگذرد ، بگذر ز عهد سست و سخن هاي سخت خويش وقت است کز فراق تو وز سوز اندرون ، آتش درافکنم به همه رخت و پخت خويش
اي حافظ ار مراد ميسر شدي مدام
،
جمشيد نيز دور نماندي ز تخت خويش
تعبیر:
افسوس خوردن برای آنچه که از دست داده ای نتیجه ای جز نا امیدی و یأس ندارد. برای جبران مافات، دوباره سعی کن و راه های گوناگون را آزمایش نما. کارها را سخت نگیر زیرا در این صورت به جایی نخواهی رسید.
فال حافظ روزانه شنبه 24 آذر 1403 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 127
روشني طلعت تو ماه ندارد ، پيش تو گل رونق گياه ندارد گوشه ابروي توست منزل جانم ، خوشتر از اين گوشه پادشاه ندارد تا چه کند با رخ تو دود دل من ، آينه داني که تاب آه ندارد شوخي نرگس نگر که پيش تو بشکفت ، چشم دريده ادب نگاه ندارد ديدم و آن چشم دل سيه که تو داري ، جانب هيچ آشنا نگاه ندارد رطل گرانم ده اي مريد خرابات ، شادي شيخي که خانقاه ندارد خون خور و خامش نشين که آن دل نازک ، طاقت فرياد دادخواه ندارد گو برو و آستين به خون جگر شوي ، هر که در اين آستانه راه ندارد ني من تنها کشم تطاول زلفت ، کيست که او داغ آن سياه ندارد
حافظ اگر سجده تو کرد مکن عيب
،
کافر عشق اي صنم گناه ندارد
تعبیر:
زندگی خوب و سعادتمندی در پیش داری. مغرور و متکبر نباش و با دوستان و اطرافیان با مهربانی رفتار کن. در زمان بی نیازی و توانایی، نیازمندان و کسانی را که به کمک تو امید دارند فراموش نکن.
فال حافظ روزانه شنبه 24 آذر 1403 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 124
آن که از سنبل او غاليه تابي دارد ، باز با دلشدگان ناز و عتابي دارد از سر کشته خود مي گذري همچون باد ، چه توان کرد که عمر است و شتابي دارد ماه خورشيد نمايش ز پس پرده زلف ، آفتابيست که در پيش سحابي دارد چشم من کرد به هر گوشه روان سيل سرشک ، تا سهي سرو تو را تازه تر آبي دارد غمزه شوخ تو خونم به خطا مي ريزد ، فرصتش باد که خوش فکر صوابي دارد آب حيوان اگر اين است که دارد لب دوست ، روشن است اين که خضر بهره سرابي دارد چشم مخمور تو دارد ز دلم قصد جگر ، ترک مست است مگر ميل کبابي دارد جان بيمار مرا نيست ز تو روي سوال ، اي خوش آن خسته که از دوست جوابي دارد
کي کند سوي دل خسته حافظ نظري
،
چشم مستش که به هر گوشه خرابي دارد
تعبیر:
همراه هر خوشی و شادی رنج و حسرت است. باید آن را تحمل کرد. از دوری دوست در رنج و عذابی. راه رسیدن به او دشوار نیست. اگر عاشقی، صادق باش و ریا و تزویر را از خود دور کن. قدر لحظه ها و فرصت ها را بدان.
فال حافظ روزانه شنبه 24 آذر 1403 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 423
دوش رفتم به در ميکده خواب آلوده ، خرقه تردامن و سجاده شراب آلوده آمد افسوس کنان مغبچه باده فروش ، گفت بيدار شو اي ره رو خواب آلوده شست و شويي کن و آن گه به خرابات خرام ، تا نگردد ز تو اين دير خراب آلوده به هواي لب شيرين پسران چند کني ، جوهر روح به ياقوت مذاب آلوده به طهارت گذران منزل پيري و مکن ، خلعت شيب چو تشريف شباب آلوده پاک و صافي شو و از چاه طبيعت به درآي ، که صفايي ندهد آب تراب آلوده گفتم اي جان جهان دفتر گل عيبي نيست ، که شود فصل بهار از مي ناب آلوده آشنايان ره عشق در اين بحر عميق ، غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
گفت حافظ لغز و نکته به ياران مفروش
،
آه از اين لطف به انواع عتاب آلوده
تعبیر:
با ایمان و اراده ای محکم قدم در راه بگذار و به خدا توکل کن. اخلاص داشته باش و از روی هوا و هوس تصمیم نگیر. از مشکلات راه هراسی به دل راه نده. سعی و تلاش را فراموش نکن تا به هدف برسی.
فال حافظ روزانه شنبه 24 آذر 1403 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 489
اي در رخ تو پيدا انوار پادشاهي ، در فکرت تو پنهان صد حکمت الهي کلک تو بارک الله بر ملک و دين گشاده ، صد چشمه آب حيوان از قطره سياهي بر اهرمن نتابد انوار اسم اعظم ، ملک آن توست و خاتم فرماي هر چه خواهي در حکمت سليمان هر کس که شک نمايد ، بر عقل و دانش او خندند مرغ و ماهي باز ار چه گاه گاهي بر سر نهد کلاهي ، مرغان قاف دانند آيين پادشاهي تيغي که آسمانش از فيض خود دهد آب ، تنها جهان بگيرد بي منت سپاهي کلک تو خوش نويسد در شان يار و اغيار ، تعويذ جان فزايي افسون عمر کاهي اي عنصر تو مخلوق از کيمياي عزت ، و اي دولت تو ايمن از وصمت تباهي ساقي بيار آبي از چشمه خرابات ، تا خرقه ها بشوييم از عجب خانقاهي عمريست پادشاها کز مي تهيست جامم ، اينک ز بنده دعوي و از محتسب گواهي گر پرتوي ز تيغت بر کان و معدن افتد ، ياقوت سرخ رو را بخشند رنگ کاهي دانم دلت ببخشد بر عجز شب نشينان ، گر حال بنده پرسي از باد صبحگاهي جايي که برق عصيان بر آدم صفي زد ، ما را چگونه زيبد دعوي بي گناهي
حافظ چو پادشاهت گه گاه مي برد نام
،
رنجش ز بخت منما بازآ به عذرخواهي
تعبیر:
بخت و اقبال و سعادت همراه تو است. به زودی به کام و آرزوی خود می رسی. در هنگام توانایی و سعادت به نیازمندان خدمت کن تا به این وسیله از نعمت های خداوند سپاسگزار باشی. غرور و خودپسندی را از خود دور کن.